کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد

توآنقدر نفهم هستی که لایق سلام نیستیدختری سالم وپاک ونوجوانی بیست وچندساله رابتو دادم وتوازاویک ناراضی ساز ساختی آیا توقدرت دادن یک چوب کبریت مفت راداری که من انسانی بیست وچندساله دارای تحصیلات عالیه بتو دادماشتباه ازمن نبود ازدخترم بود باانتخاب یک دیوانه  نادان که نه تنها زندگی خودش وبلکه زندگی دختر وچندنوه ام رابه تباهی کشاندی وحالا زنده ها که تورا طردکرده اند به مرده ها رجوع کرده ای توراچطور دل میشود اسم فرزند پاک ومعصوم مرامیگیری صلوات یک روانی چه ارزشی دارد صلوات تورانخواستم بفرست برای پدر خودت کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

هرگاه به تو فکر می کنم، آرام می شوم. دلم می خواهد تا برای تو بنویسم و به دست فرشته ها بسپارم تا برای تو بیاورند. جملاتم را می نویسم و با آمدن سر مزارت می خوانم. تو کجا هستی؟ آیا در آرامگاهت هستی؟ یا در قاب عکسی که هر زمان دلم برای تو تنگ می شود، آن را بوسه باران می کنم.دوست دارم برایت بنویسم و با تو صحبت کنم تا شاید اندکی از دلتنگی ام کم شود. اما فرزند از دست رفته ام، تو را به جان مادرت قسم می دهم با من حرف بزن. برای آرامش یافتنم، صدای تو را می خواهم. دلم می خواهد چیزی از من درخواست کنی تا بگویم: چشم! دلم می خواهد سراغی از من بگیری ولی افسوس نمی گیری. باور نمی کنم که دیگر نمی توانم صدای تو را بشنوم.هر گاه جوانهایی که تسبیح به دست گرفته اند را می بینم، با یاد تو می افتم، که همیشه تسبیح می گرداندی و می گردانی. من می گفتم: پسرم، تسبیحت را به من بده تا با آن ذکر بگویم. تو می گفتی: با انگشتانت ذکر بگو. پسرم دستانت را به من بده، دلم می خواهد با انگشتان تو ذکر بگویم.گاهی ناگهان از جا بلند می شوم و بهانه تو را می گیرم. به اتاق خالی تو می روم و کتابهایت را که روی آنها خاک نشسته است، می بینم، من به اندازه ذره ذره گرد و غبار هزاران بار غصه و اندوه می خورم. چقدر دلم می خواهد اینجا بودی و درمشکلات نرم افزاری یاری ام می نمودی. کاش بودی تاباتودرد دل می کردم ازرنجی که بعضی فرزندان دشمن شده ام بمن می دهند مخصوصن پسرمردم که من شیره ی جانم رابه او مفت بخشیدم واومرا رنج می دهد ومن هیچ مجازاتی برای اونه درنظر دارم ونه آرزو فقط می گویم ای پسرمردم ازهمان دستی که می دهی خدایت بهت جزایش رابدهد ولی بازبخاطر فرزندم نمی توانم جز خوشبختی برایش آرزوکنم گرچه اوبمن توهین می کند باصلوات نفرستادن دلش راخنک می کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

همه ما گاه و بی گاه حسرت زندگی دیگران را خورده ایم، فرقی ندارد چقدر خود را از این حس مبرا بدانیم. چرا گاهی از دیدن شادی و داشته های دیگران ناراحت می شویم؟ آیا کسانی که حسرت می خورند آدم های بدی هستند؟ یا دلیلی پشت این احساس وجود دارد؟دلیل تمام ناامنی های درونی ما این است که واقعیت زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می کنیم. مقایسه کردن خود با دیگران جز طبیعت ماست.توانایی مقایسه یک موقعیت نسبت به دیگری باعث می شود که بهتر تصمیم گیری کنیم و زندگی پربارتری داشته باشیم. عیب این توانایی آن است که اگر دائما زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم، بالاخره جایی کم می آوریم.مقایسه بیش از حد باعث حسادت می شود. گیر کردن در چرخه منفی حسرت زندگی دیگران را خوردن بهترین راه برای خراب کردن زندگیتان است. خوشبختانه می توانید با حس حسادت و حسرت مبارزه کنید و مسیر خود را به سوی خوشبختی و سلامت روان پیدا کنید.زمانی که فرد دائما در حال مقایسه باشد، از خود فرصت بالندگی و پیشرفت را می گیرد و همین موجب می شود که دیگران از او موفق تر به نظر برسند.اگر دائما به دیگران احساس حسادت کنید و حسرت زندگی دیگران را بخورید، به تدریج برخورد خصمانه ای با آنها خواهید داشت و این بر روابط اجتماعی شما تاثیر منفی می گذارد. تنها ماندن عاقبت همه افراد حسود است.افکار ناخوشایندی که در اثر مقایسه زندگی خود با دیگران در ما ایجاد می شود، باعث می شود که ذهن تیره و تیره تر شود. در بهترین حالت، این اشتغال فکری موجب بروز نگرانی و اضطراب در فرد شده که در نهایت می تواند به خستگی روانی و افسردگی منجر شود. از سوی دیگر، بیماری های روانی به بیماری های جسمی می انجامند.تکرار جملاتی مانند «این عادلانه نیست»، «چرا او دارد و من ندارم»، «م کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

سلام عزیزان یک به یک رفتند وماماندیم تنها وغریب شدیم افرادی بزرگ بودند باصفا مهربان وباگذشت ولی افسوس درناکجاآباد زندگی ترکمان کردند کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...

چه بی صدارخت سفربستی درسکوت رفتی ، برادرجان هنوز وقت سفرت نبود آمدی تاگلواژه های عشق رامعناکنی ، ماچه غافل بودیم ازنازک دلی وقهرت،  آری در دانه ام، نازنین، جان برادر، ما در بوته بی خبری وغافل ازتو وتو کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

به اطلاع عموم شهروندان سیستانی می رسانم تایپ وتکثرمعلم زهک در راستای مبارزه باگرانفروشی کلیه کارتهای عروسی راکه شامل کدهای جدید ومتنوع میباشد حراج می کند کارت عروسی وپاکت آن رایگان میباشد فقط هزینه چاپ رنگی آن دریافت میشود.

آدرس : زهک -جنب بانک مهرایران - داخل کوچه امام خمینی 6 - تایپ وتکثیر معلم

شماره تماس : 09155440487

به امید خوشبختی وموفقیت شما زوج های جوان

کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...

می دانیم که بخشی از روانشناسی روابط و ارتباط در زندگی مشترک بستگی به حالات افراد در خواب دارد ، طرز خوابیدن زوجین در کنار هم نشان دهنده ی قسمتی از میزان علاقه و وابستگی آنها به هم در زندگی مشترک است ، کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

داغ از دست دادن فرزند برای یک پدر بسیار سنگین است, بویژه اگر فرزند در اوج جوانی و ناکامی از جهان برود . فردوسی بزرگ چنین می فرماید : اکنون که سن من از 55 سالگی گذشته است، درست و پسندیده نیست که در اند کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب

زندگی جنگ است ودیگرهیچ

روزگارم به سختی می گذردودرپس این درد وهجر به هم ریختم وازهم پاشیدم وبرای مدتی اززندگی کناررفتم وبه یکباره سقوط کردم دروادی خاموشی ونسل مطرود اینک من یک مطرودم وگمشده درپس پرده هجرت فرزند آنانی که فرزندازدست داده اند وبه زندگی ادامه می دهند قوی هستند مثل رستم ولی افسوس که من رستم نبودم وسقوط کردم وزندگی برایم تمام شد اینک مسخ شده وازخودتهی بصورت یک اسکلت انسان نما وجود دارم اما نمی دانم چرا ؟

کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...

پيامدهاي خطرناك هرزه نگاریاز مهم ترین پیامدهای منفی هزره نگاری اینترنتی بر بهداشت روان این است که این امکان وجود دارد که کودکان گرفتار بلوغ زودرس شوند و تا زمان ازدواجشان كه در اين دوره با تأخير زياد کوچه باغ روزهای رفته ام را آب برد...ادامه مطلب